چند روز پیش شخصی بنام Devorise Dixon پستی در فیس بوکش منتشر می کند :
“فست فود نخورید، من دیروز به KFC رفتم و یه مرغ ۳ تیکه سفارش دادم، یکی از تکه ها خیلی سفت و مثل لاستیک بود، همین باعث شد که بیشتر بهش دقت کنم، وقتی بیشتر دقت کردم دیدم شکلش شبیه یک موشه و تازه دم هم داره و …”

تو فاصله چند روز بیش از ۴٫۰۰۰ دوست جدید پیدا میکنه و توی همین فاصله بیش از ۱۰۰٫۰۰۰ بار همین پست Share میشه، این پست به هند میرسه و کسانی که این پست ها رو دیدن اعلام کردن که دیگه به KFC نمیرن و این واقعا توهین به مشتریان است و از اینجور پست ها … اینهم یکی از عکس های منتشر شده :

این خبر دست به دست میشه، خبرگزاری های مختلف درباره اون صحبت میکنن، CNN خبری در خصوص اون پخش می کنه و KFC مجبور میشه جوابیه ای برای این صحبت ها، تصاویر پخش شده و خبرهایی که داره دست به دست میچرخه ارائه کنه …

اگر فردا روزی مشخص شه این خبر درست نبوده و موش سرخ شده ای هم در کار نبوده، چه اتفاقی میفته؟ آیا تکذیبیه ی KFC به اندازه این خبر دست به دست میشه ؟ تاثیر این خبر منتشر شده از بین میره؟ یه چند تایی از کامنت ها رو در عکس زیر ببینید :

چه اتفاقی افتاد؟ مجموعه KFC چقدر برای برندینگ هزینه کرده و امروز با انتشار یک پست چنین لطمه ای به این برند وارد شده است، این خبر از یک فرد منتشر شده، به همراه عکس، از روش داستان گویی استفاده شده و به جزئیات ماجرا به شیوه ای جذاب پرداخته و همین موضوع باعث باور این ماجرا شده، از طرفی هر چقدر رسانه به مردم نزدیک تر و از جنس خودشان باشد معتبر تر به نظر می رسد که در این اتفاق هم همینطور بوده است.

محتوا در برابر محتوا می تواند بجنگد و برند KFC برای احیای مجدد برندش میتواند استراتژی مناسبی برای انتشار محتوا داشته باشد، استراتژی که در آن فرایند گزینش مرغ ها، پروسه آماده سازی آنها و … را به روشنی نشان داده و بصورت تدریجی تصویر ایجاد شده را اصلاح کند، البته نمیشه فرار کرد و درباره این اتفاق هم باید توضیحات کاملی بده و واقعیت رو روشن کنه .

زمانی شایعه ای بود روپرت مرداک (غول رسانه ای دنیا)  به رییس جمهور آمریکا گفته بود :  اگر اعلام کنم که تو مرده ای، به سادگی نمی توانی زنده بودنت را اثبات کنی!

واقعیت هم همینه، تاثیر رسانه عجیبه و شاید چنین روزی که این اتفاق بیفته حتی وقتی اون شخص بیاد و تکذیب کنه فکر کنیم شخصی شبیه اون رو آوردن تا دنیا بهم نریزه!

جایی میخوندم که شرکت ها امروزه  از ۲ چیز رنج میبرن Discover و Discuss … کشفی که مشتری میکنه و بحثی که بابت اون کشف شکل میده، موضوع بانک ملی و ۵هزار تومانی که از حساب ها کسر شد و هرجا سخن از اعتماد است و … این صحبت ها هم از این جنس است .

قدرت شبکه های اجتماعی، مخاطبینی را که تا دیروز تماشاگر بودند، صاحب خبر و فعال در رسانه کرده، برای کنترل این صداها، باید در دسترس و پاسخگو بود.